کد مطلب:16956
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:8
چه عواملي در رسيدن انسان به مرحله «قطع» دخيل هستند؟
معمولا براي رسيدن به مرحله قطع سه عامل وجود دارد:
عامل يكم ـ باز شدن تدريجي واقعيت در ديدگاه آدمي بوسيله تكاپوهاي واقع جويانه و مبارزه جدي با شك و ترديد و عشق به خود واقعيت. اين نوع قطع ها را منطقي ميناميم زيرا مطابق منطق واقع يابي بوجود آمده و نوسانات احتمالات و شك و ترديد و توهم را پايان داده است.
عامل دوم ـ تلقين واقعيات بر ذهن آدمي بوسيله منتفي ساختن انگيزه هاي شك و ترديد و توهمات. هر اندازه كه ذهن واقع جوي يك انسان ضعيف تر بوده باشد، بيشتر تحت تاثير تلقين قرار ميگيرد، زيرا از يكطرف ميخواهد واقعيت را دريابد و به نوسانات ترديد و احتمال و تخيلات و توهمات پايان بدهد و از طرف ديگر قدرت وصول به واقعيات را يا اصلا ندارد و يا اگر هم قدرت وصول را داشته باشد، بجهت ناتواني از گلاويز شدن با نوسانات ترديد و تخيل و احتمال متضاد و توهم ها، خود را از پيش گرفتن راه منطقي قطع ناتوان مي بيند و لذا تحت تاثير تلقين قرار ميگيرد و هر اندازه كه شخصيت تلقين كننده چشمگير تر بوده باشد، شخصيت خود را با سرعت بيشتر و همه جانبه تر در اختيار آن شخصيت قرار ميدهد. متاسفانه تعليـم و تربيـت ها معمولا اين پديده حيـاتي را كه گنجايش براي شك و ترديـد و پيش گرفتن راه منطقي براي وصول به واقعيت ها و فرو نشاندن طوفان شك و ترديد ميباشد، هيچ اهميتي نميدهند و اغلب انسانها را از ترديد و شك و هضم آن ميترسانند و نمي فهمند كه هر اندازه گنجايش ذهن آدمي در برابر جريانات طوفاني بيشتر بوده باشد، عوامل درك نيرومند تر و قطع هاي او در مسير وصول به واقعيت ها منطقيتر و پايدارتر خواهد بود. اگر يك انسان شناس ژرف نگر ادعا كند كه اگر عامل تلقين از قطع و يقين هاي حاصله در ذهن انسانها، حذف شود، بجهت بي ظرفيتي ذهن آدميان، ترديد و توهم و تخيل دمار از روزگار معرفتي آنان در ميآورد، گزافه گويي نكرده است.
عامل سوم ـ فصل و موسم هايي كه فضاي يك جامعه را فرا ميگيرد. در آنهنگام كه سياستمداران يا رهبران فكري و اقتصادي يك جامعه طرحي يا نظريه اي را ميريزند و ميخواهند آن طرح را براي مردم جامعه قابل قبول بسازند، مقدمات و وسايلي را براي منتفي ساختن عوامل احتمال و شك و ترديد درباره آن طرح و نظريه در فضاي جامعه بوجود ميآورند، كه مغـزهاي معمولي بدون عبور از آن نوسانـات، حتي بدون مجـال براي تفكـر در پيرامون طرح و نظريه القاء شده، قطع پيدا كنند. اينگونه قطع ها را قطع هاي فصلي و موسمي ميتوان ناميد.آنچه كه جاي تاسف است اينست كه پس از سپري شدن فصل قطع هاي موسمي، كمتر افرادي پيدا ميشوند كه عوامل جبري قطع هاي موسمي گذشته را مورد تحليل قرار بدهند و در آينده از آنها بهره برداري نمايند.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 6
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.